• وبلاگ : خسوف، همان ماه صورت کبود
  • يادداشت : حواشي سفر
  • نظرات : 0 خصوصي ، 6 عمومي
  • آموزش پیرایش مردانه اورجینال

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    رفته بودند آقا برايشان خطبه ي عقد بخواند

    آقا خطبه را که خوانده بود به عروس و داماد گفته بود حالا يک سفارش به عروس خانم دارم يک سفارش هم به آقا داماد منتها وقتي سفارش عروس خانم را مي گويم آقا داماد بايد گوشش را بگيرد و نشنود وقتي هم سفارش آقا داماد را مي گويم عروس خانم بايد گوشش را بگيرد

    و نشنود حالا کدامتان اول دست روي گوشش مي گذارد؟...

    بعد گفته بود شوخي کردم. نمي خواهد دست توي گوشتان فرو کنيد.

    اما هر کدامتان بدانيد که نبايد به سفارش آن يکي کاري داشته باشيد..

    منظور آقا اين بود که عروس و داماد نبايد يک سره توي روي هم در بيايند و بگويندچرا به سفارش آقا عمل نکردي ...

    هر کس بايد به فکر سفارش خودش و وظيفه ي خودش باشد...

    عاقد آيت الله بهجت بود

    داماد هم عليرضا پناهيان بود ......
    پاسخ

    زيبا بود، اما اي کاش توي وبلاگ خودت مينوشتي!
    + سيد 
    اي کاش از عکس خضوع ايشان نسبت به مشايي استفاده ميکردي
    پاسخ

    نخواستم آبروي مردم بره!
    سلام
    حالا ديديم
    احسنت زيبا بود....
    عکسو نشون نميده!
    از مردم اصفهان يا بگيريد!
    عجب آدمي هستي ها