خسوف، همان ماه صورت کبود
φ در نوشته های قدیمی ام بود، مرض متوکل که خوب شد
مادرش گفت
نذر کرده بودم خوب شوی
نذر علی النقی
شاید از خودم نباشد!
"با دختر شهید
جور دیگر باید رفتار کرد"
این را خوب می داند
هم حسین
و هم زجر
گویا حسین
قرار است
در کربلا حاجی شود
ما هم
با لباس مشکی
مُحرمِ محرّم
وسط دعای عرفه بود
که گفت:
"خدایا همه ی مسافران کربلا را به سلامت بدار!"
همه بلند گفتند:
آمین
ادامه داد: خدارو شکر کسی نفهمید چی گفتم...
... و عَصَبِی وَ قَصَبِی
وَ عِظامِی
وَ مُخّی وَ عُرُوقی
بزار راحتت کنم
وَ جَمیعُ جَوارِحی ...
و حسین یک تنه به سوی تو می آید