• وبلاگ : خسوف، همان ماه صورت کبود
  • يادداشت : نظم نوين
  • نظرات : 0 خصوصي ، 6 عمومي
  • ساعت دماسنج

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + ذره 
    ....ادامه
    ‌ نور و ظلمت در يک جا جمع نمي­شوند و دل ظرف محبّت خداوند است و دو شيء و دو چيز در او جاي نمي­گيرد، محبّت و دل بستگي به خداوند يعني نورانيّت، نشاط، آرامش، برکت، نيکوکاري. و محبّت و دل بستگي به دنيا، يعني ظلمت، تاريکي، اضطراب، افسردگي، فساد، گناه و معصيت. حالا انسان ببيند در شبانه روز زندگي خود چه چيز را انتخاب مي­کند؟‌ اين از عمل انسان معلوم مي­شود. آيا دل را در اختيار صاحب خان? با محبت خود و انجام فرامين او قرار داده­ايم؟ يا اينکه با نافرماني، معصيت و گناه صاحب خانه را از دل بيرون کرده به مستأجر و يا بالاتر به غاصبي که محبّت دنيا و شيطان است داده و دل را بيمار کرده­ايم؟
    انساني که کارهاي شيطاني انجام مي­دهد و مي­گويد خدا را دوست دارم، حرفش يک دروغ و فريب شيطان است. او دل را به شيطان تحويل داده است. البته چون خداوند کريم، مهربان و توّاب است، انسان مي­تواند با توبه و انجام اعمال نيک دل خود را از شيطان پس گرفته و ظرف محبّت خدا کند.
    [1]غرر الحِکَم و دُرر الکَلِم، صفحه 141، روايت 2513
    ****************
    آقا مجتبي...
    http://zareh.blog.ir/post/268