خسوف، همان ماه صورت کبود
اخیراً بازار سخنوران با بیارزش خواندن تو گرم میشود... نمیدانم چطور تمنای کودک شش ماهه را توجیه میکنند. دیدارش با حسین بیدارش کرد برادرم؛ گلویت، قلبت، سینه ات نوحه خوان کمیل میخواند و من عاشورا ... - میخواند: بِوجهِکَ الباقی بَعدَ فَناءِ ... - میشنیدم: ... حَلَّت بِفِنائِک ... - میخواند: ... فَرار مِن حُکومَتِک ... - میشنیدم: ... سلمٌ لِمَن سالَمَکُم ... - میخواند: ... مَن لی غَیرُک ... - ... یا ثارالله ... - ... اضجُ و اَبکی ... - ... لِقِتالِک ... - یا رَبِّ یا رَبِّ یا رَبِّ ... - یا اَباعَبدِالله یا اَباعَبدِالله یا اَباعَبدِالله ... - اِسمُهُ دَواءِ وَ ذِکرُهُ شَفاءِ - شَفاعَت الحُسین یَومُ الوُروُدِ - اِرحم مَن رأسُ ... - روضهی نیزه داران را ... شاید هفتم صفر:
یاحسنم! اولین باریست که این چنین آرامی
ومن ناآرام
غم برادر کمرشکن است
چه کنم که باید صبر کنم
انکسار ما منظور دشمنان است
نباید غمم را بروز دهم
دهم محرم:
الآن انکسر ظهری...
وقف اقامه نماز شد
- تیر دردستت؟
- فدای قرائت حسینم
- جراحت کتفت؟
- برای قنوتش
- زخم پایت؟
- فدای رکوعش
- سینهات
- سجودش
- اگر قلبت
- تشهدش
- اگر گلویت
- سلامت